بادبادک ها هر چقدر هم که اوج بگیرند
هنوز با آن نخ ، اسیر زمین اند ...
من اما با تـــو ، با آغــــوش گرمـــت
با تمام آن بوســه هایت روی همین زمین به اوج میرســـم ...
صادقانه بگویم حرفهایی دارم برای نگفتن و می دانم تو حرفهای نگفته ام را خوبتر می فهمی.
تنها همین کافیست که بدانی.
هر چه بیشتر انسانها را شناخته ام گرگها را ستایش کرده ام.
می دانم که تو این را خوبتر می فهمی...
در دفتر خاطراتم نوشتم عشق زیباست...
استاد دفتر را دید و گفت:
این رویاست...
گفتم استاد!!
تو از عشق چه میدانی؟!
گفت : در عالم عشق ، عاشق همیشه تنهاست...!
آتشی روشن کرده ام ،
و عهد بسته ام تا خاموش شدنش،
برایت دعا بخوانم .
تمام کارهایت رو به راه خواهند شد
چرا که من...
هیزمی دیگر در شومینه انداخته ام!!!
به ستوه آمده ام
از اين پيله ي تنگ و تاريک !
دلم لک زده براي پروانه شدن
رها کن مرا ... در هواي خود !
بال پريدنم باش
بگذار در هواي تو ...
پروانگي کنم
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : soheil